پدر و مادرها اغلب نمی دانند به چه صورت و به چه طریق ممکن در امر آموزش و یادگیری و درس به فرزندان کمک کنند. آنها شاید صدها بار این کلمه را تکرار کرده باشند (بخوان، بخوان)و دلشان می خواهد در این زمینه فرزندانشان را در منزل یاری کنند ولی بنابر دلایلی، خود را درگیر این مسائل که به نظر مشکل و پیچیده است نمی کنند. این دلایل ممکن است بی اطلاعی از موضوع درس یا برنامه آموزش آموزشگاه و نداشتن وقت و یا خواسته های متفاوت هریک از فرزندان باشد و لیکن فرزند شما در زندگی تحصیلی خود نیز به شما وابسته است و در صورتی که بتوانید در تحصیل او نقش فعالتری داشته باشید، یادگیری برای او دلپذیرتر می شود و اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کند تا این که در برابر او بی تفاوت باشید. شاید به خاطر حضور شما، نسبت به درس خواندن دلگرم شود و آینده درخشان تری داشته باشد.
برخی والدین شرکت در زندگی تحصیلی فرزند خود را مشکل می دانند و حال و حوصله این کار را ندارند و اصلا خود را درگیر این مسائل نمی کنند. برخی از دلایل این سهل انگاری و بی تفاوتی عبارتند از:
1) نداشتن وقت و انرژی و برنامه ویژه رسیدگی فرزندان:
باید بدانید اگر چه شرکت در تحصیل و کمک به فرزندتان کمی از وقت و انرژی شما را می گیرد؛ اما در مقابل، زندگی خانوادگی شما پربارتر می شود.
2) تعلیم و تربیت منحصرا کار متخصصان است:
واقعیت این است که شما فرزند خود را بهتر از هرکس دیگری می شناسید و تجربه، خود یک نوع تخصص است و سهیم کردن معلمان و مشاوران در این شناسایی، موجب بهره رسانی آنان می شود و سعی کنید اگر در تربیت فرزند خود با مشکلی مواجه می شوید با یک مشاور متخصص ارتباط داشته باشید و سعی کنید همیشه قبل از وقوع مشکل با مشاور تماس داشته باشید.
3) نمی توان با تقدیر و سرنوشت به مبارزه پرداخت و هر چه قسمت باشد همان می شود:
این نوع قضاوت و برداشت، عذر و بهانه ای بیش نیست. کسانی که این نظر را دارند می خواهند به این وسیله با ساده اندیشی تمام تقصیرها را بر گردن تقدیر و سرنوشت بیندازند در صورتی که این گونه نیست، هرکس اراده کند و تصمیم بگیرد می تواند موفق شود. این گونه نظریات ترمز موتور ذهن است.
4) فرزند من به کمک من نیازی ندارد و من نمی توانم کاری برایش انجام دهم:
شما بیشترین تاثیر را بر فرزند خود دارید؛ از این رو فرزند شما از حمایت و راهنمایی شما در خانه و مدرسه بی نیاز نیست و همواره باید کمک کننده، همراه و تشویق کننده او باشید.
5) فرزند من استعداد کافی ندارد یا کم هوش است:
این بزرگترین ضربه به فرزندتان است. یادتان باشد هر دانش آموزی که خود را تا مرحله دبیرستان رساند دیگر کم هوش و کم استعداد نیست.
اما باید دانست هرکس برای کاری خاص مهارت و استعداد دارد و چون مدرسه دارای چارچوب و نظرات خاص و انعطاف ناپذیر است و نمی تواند برای هر دانش آموز روش خاصی ارائه کند، ممکن است خیلی از استعدادها شکوفا نشود؛ بنابراین، نقش والدین بسیار تعیین کننده است.
6) نمی خواهم برای آموزگار ایجاد مزاحمت کنم:
باید بدانیم نه تنها مزاحم آموزگار نیستید، بلکه اطلاعات شما به او کمک می کند؛ زیرا اطلاع کامل از یک فرد به نوع برخورد با او کمک می کند. آموزگار می تواند با داشتن اطلاعات لازم درصدد موفقیت فرزند شما باشد. این موضوع نشاندهنده این است که شما برای معلم و فرزند خود ارزش قائل شده اید.
7) در هنگام ملاقات با آموزگار و مدیر مدرسه احساس خجالت می کنیم:
نظر و عقیده شما برای ما محترم است. در صورتی که مسائل مورد نظر خود را فهرست وار یادداشت کنید براحتی می توانید درباره آن صحبت کنید؛ زیرا آنها در واقع دلسوز فرزندان شما هستند و حضور و ارتباط شما بسیار مفید و برای شما ارزشمند است و روابط شما قابل ستایش خواهد بود و نشاندهنده حسن دقت شماست و بدانید هیچ معلمی از حضور و وقت اولیا گله مند نیست بلکه از بی دقتی و عدم حضور گله مند است.
به هر حال باید دانست موفقیت تحصیلی دانش آموزان، بستگی به اصول و عملکرد «ذهنی و درونی» آنها دارد و والدین بیشتر از هر شاخص دیگری امکانات پرورش و شکوفایی او را در اختیار دارند و می توانند با نوع تربیت صحیح و در خور شان آنها موجب هر گونه پیشرفتی برای آنان شوند.
موضوع مطلب :